الهه ی الهام
انجمن ادبی
شب بارونی لبریز اشکه آسمون شهر
درگیر این احساس خیس و تر
یک جای خالی گوشه قلبم
دنبال جاپای تو می گردم
درحد یک رویا ازم دوری
درچشم من بنشین، که تو نوری
این قصه پایان خوشی داره
از پشت ابری که نمی باره
خورشید خانوم مهربون آخر
این بار بنویس قصه رو از سر... مسعوده جمشیدی نظرات شما عزیزان: سلمانی
ساعت21:50---15 آذر 1392
مسعوده یک سال بزرگ تر شده.مبارکه!
به اندازه ی یک سال هم خانم تر شده البته. و اتفاق خیلی خوب اینه که در اولین روز سال جدید زندگیش، ترانه ای سروده و سالی که نکوست از بهارش پیداست. بهار عمر مسعوده هم همین روزهاست.ترانه ی شب بارانی ثابت می کنه که با وجود مشغله ی درس و دانشگاهش، در عرصه ی شعر و ادبیات هم گام های بلند و رو به جلو برمی داره. مثل همیشه از خواندن شعری که از شعور این دختر سرچشمه می گیره، لذت بردم.
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|